bestwriter



جلب رضايت مشتري


اينکه فقط يه تعداد کاربر اوليه پيدا کنيد کافي نيست، شما بايد تمام تلاشتون رو بکنيد تا اين کاربراي اوليه رو خوشحال کنيد. بنيانگذاراي استارتاپ ووفو تا اون زماني که مي‌تونستن (که بر خلاف انتظار ما زمان طولاني‌اي بود)، براي هر کدوم از کاربراي جديدشون يه نامه تشکر دستنويس با دست‌خط خودشون مي‌فرستادن. اولين کاربراتون بايد احساس کنن که تصميمشون براي استفاده از سرويس شما يکي از بهترين تصميمات زندگيشون بوده؛ و شما هم بايد تمام توان و خلاقيتتون رو به کار بگيرين تا راه‌هاي جديدي براي خوشحال کردن اون‌ها پيدا کنيد.


بيشتر بخوانيد : اکچويتور چيست؟


چرا ما مجبوريم که اين تکنيک رو به بنيانگذاراي استارتاپا ياد بديم؟ چرا استفاده از اين تکنيک بر خلاف شهود و قضاوت خيلي از بنيانگذارا هست؟ من فکر مي‌کنم که سه تا دليل براي اين مسئله وجود داره:


 


اولين دليلش اينه که خيلي از بنيانگذاراي استارتاپا افراد فني هستن و خدمات مشتريان جزيي از آموزش‌هايي که ديدن نبوده. اين افراد معتقدن همين که محصولشون عالي و باکيفيت باشه کافيه، و نيازي نيست که مثل يه فروشنده خودشون رو درگير احساسات مشترياشون کنن و بيش‌ از حد بهشون توجه نشون بدن.


بيشتر بخوانيد : فشار شکن چيست؟


اين طرز فکر افراد فني از اون دوراني سرچشمه مي‌گيره که بيشتر پشت پرده فعاليت مي‌کردن و فقط مسئول ساختن محصولات و اضافه‌کردن قابليت‌هاي مختلف به اون‌ها بودن؛ اما تو دنياي امروز که خيلي از اين افراد در رأس کار قرار گرفتن و مسئوليت رهبري و هدايت کسب‌وکار رو بر عهده دارن، لازمه که مهارت‌هاي ارتباط با مشتريا رو ياد بگيرن و طرز فکرشون رو تغيير بدن.


 


دليل دومي که باعث ميشه افراد فني به اندازه کافي به تک‌تک مشترياشون توجه نکنن، اينه که اون‌ها نگرانن که اين کار مقياس‌پذير نيست و نمي‌تونن بعدا که تعداد مشترياشون بيشتر شدن باز هم همين‌ ميزان از توجه رو به تک‌تک اون‌ها نشون بدن. اما وقتي بنيانگذاراي استارتاپ‌هايي که تازه تأسيس اين نگرانيشون رو مطرح مي‌کنن، من بهشون يادآوري مي‌کنم که در اين مرحله اونها هيچ‌ چيزي براي از دست دادن ندارن!


بيشتر بخوانيد : ترانسميتر فشار چيست؟


شايد اگه اين استارتاپا امروز مشترياي فعليشون رو بيش‌ از حد خوشحال کنن، يه روز تعداد مشترياشون اونقدر زياد بشه که نتونن اين ميزان از توجه رو به همشون نشون بدن؛ راستشو بخواين داشتن چنين مشکلي خيلي‌ هم عاليه! شما هم تمام تلاشتو بکنين تا اگه مي‌تونين به اين مرحله برسين. زماني که با چنين مشکلي برخورد کنين، خودتون مي‌بينيد که جلب رضايت مشتريا از اون چيزي که فکرشو مي‌کردين مقياس‌پذيرتره؛ شما هميشه مي‌تونيد راه‌هاي جديدي براي جلب رضايت تعداد بيشتري از مشترياتون پيدا کنيد، و علاوه بر اين تا اون زمان خوشحال کردن مشترياتون به بخشي از فرهنگ کسب‌وکارتون تبديل شده.


 


من تاحالا هيچوقت نديدم که يه استارتاپ بخاطر تلاش بيش‌ از حد براي جلب رضايت کاربراي اوليه خودش به بن‌بست بخوره!


 


شايد مهمترين دليلي که باعث ميشه بنيانگذارا به اندازه‌اي که بايد به مشترياي اوليه خودشون و احساسات اون‌ها توجه نکن، اين هست که هيچکس تا به حال به اين اندازه به اون‌ها توجه نکرده! استاندارد‌هاي ذهني بنيانگذارا در رابطه با خدمات مشتريان از تجربه ارتباطشون با شرکت‌هايي سرچشمه مي‌گيره که خودشون مشتري اون‌ها بودن، و بيشتر اون شرکت‌ها هم شرکت هاي بزرگي هستن. تيم کوک (مديرعامل اپل) بعد از اينکه شما از شرکتش يه لپتاپ مي‌خرين براتون يه يادداشت تشکر دستنويس نمي‌فرسته. اون نمي‌تونه چنين کاري رو انجام بده، اما شما مي‌تونين! اين يکي از مزيت‌هاي کليدي استارتاپ‌ها و کسب‌وکارهاي کوچيکه؛ اون‌ها مي‌تونن سطحي از خدمات رو به مشترياشون ارائه بدن که از عهده هيچ شرکت بزرگي بر نمياد!


بيشتر بخوانيد : شير برقي چيست؟


وقتي متوجه بشيد که استانداردهاي مربوط به شرکت‌هاي بزرگ اون سقفي نيستن که براي جلب رضايت مشتريا و خلق يه تجربه عالي براي اون‌ها وجود داره، فکر کردن به راه‌هاي مختلفي که از طريق اون‌ها مي‌تونيد بيشتر از قبل رضايت مشترياتون رو جلب کنيد و تجربه بهتري رو براشون خلق کنيد، براتون جذاب و لذت‌بخش ميشه.


 


خلق يک تجربه عالي

 


داشتم دنبال يه عبارت مي‌گشتم براي اينکه بهتون نشون بدم تا چه حد بايد به کاربراتون توجه کنين، و متوجه شدم استيو جابز قبلا اين کار رو انجام داده: «به طرز ديوانه‌کننده‌اي زياد». منظور استيو جابز از اين عبارت خيلي زياد نبوده، اون دقيقا منظورش شير پنوماتيک ديوانه کننده بوده! استيو معتقد بود که بايد به اندازه‌اي بر روي کيفيت اجرا تمرکز کرد که با توجه به معيارهاي زندگي روزمره ديوانه‌وار به نظر برسه.


 


حتما از خودتون مي پرسين يه استارتاپ که در ابتداي راهه، چطور مي‌تونه چنين کاري رو انجام بده؟ وقتي که استيو جابز اين عبارت رو به کار برد، اپل به يک شرکت بزرگ تبديل شده بود. اون داشت در مورد مک بوک (و مستندات و حتي بسته بنديش) صحبت مي‌کرد، و اينکه طراحي و ساخت اون‌ بايد به شکل ديوانه‌کننده‌اي عالي و بي‌نقص باشه. انجام اين‌ کار براي مهندس‌ها زياد سخت نيست؛ فقط لازمه که توجه و تمرکز خيلي بيشتري رو صرف طراحي و ساخت اون محصول کنن.


 


چيزي که بنيانگذاراي تازه‌کار در درکش مشکل دارن (و حتي شايد استيو جابز هم به درستي متوجه اون نبوده) اينه که در اولين‌ ماه‌هاي تولد يه استارتاپ، چطور ميشه به‌ شکل ديوانه‌کننده‌اي عالي بود؟ در مورد استارتاپ‌ها اين خود محصول نيست که بايد به صورت ديوانه‌کننده‌اي عالي باشه، بلکه تجربه‌اي هست که اونها براي کاربرانشون خلق مي‌کنن!


 


خودِ محصول فقط يه بخش از تجربه‌اي هست که شما براي کاربرا و مشترياتون خلق مي‌کنين. براي يه شرکت بزرگ، محصول وما مهم‌ترين بخش از تجربه کاربريه؛ اما استارتاپ‌ها بايد بتونن با وجود يه محصول اوليه که هنوز کامل نيست و کلي ايراد و باگ داره، تجربه‌اي رو براي کاربراشون خلق کنن که به طرز ديوانه‌کننده‌اي عالي باشه، و اون‌ها بايد اين کار رو با ميزان توجهي که به تک‌تک کاربراشون نشون ميدن انجام بدن. اين همون کاريه که موفق‌ترين استارتاپ‌هاي واي کامبينيتور انجامش دادن، و شما هم بايد اون رو انجام بدين.


 


ممکنه که شما بتونيد چنين کاري رو انجام بديد، اما آيا لازمه که انجامش بديد؟ قطعا لازمه! داشتن يه ارتباط خيلي نزديک با کاربراي اوليه‌ فقط يه تکنيک کاربردي براي رسيدن به رشد بيشتر نيست، بلکه يه اصل لازم و حياتيه! داشتن چنين ارتباطي با کاربراتون باعث ميشه تا از اون‌ها بازخورد‌هايي رو بگيريد که براي خلق يه محصول بهتر بهشون نياز مبرمي داريد.


 


حتي اگه شما مسير خودتون رو از اونجايي شروع‌ کنيد که موفق‌ترين استارتاپ‌ها شروع کردن، يعني با ساخت محصولي که خودتون بهش نياز داريد، باز هم به احتمال خيلي زياد اولين محصولي که مي‌سازيد اون چيزي نيست که دقيقا بايد باشه؛ و به جز در حوزه‌هايي که اشتباه کردن مجازات‌هاي سنگيني رو براي شما به دنبال داره، معمولا بهتره که در ابتداي کار به دنبال خلق يه محصول ايده‌آل نباشيد.


 


شما بايد هرچه سريع‌تر محصول اوليه‌اي رو که حداقل ميزان قابل قبول از کارايي رو داره آماده کنيد و اون رو در اختيار کاربراي اوليه خودتون قرار بدين، و بعدش ببينيد که اون‌ها چطور ازش استفاده مي‌کنن، به خصوص در حوزه نرم‌افزار. ايده‌آل گرايي معمولا بهونه‌ايه براي به تعويق انداختن کارها.


 


بازخوردي که شما از طريق ايجاد يه ارتباط خيلي نزديک و صميمي با اولين کاربراتون به دست مياريد، بهترين و موثرترين بازخورديه که مي‌تونيد تصورش رو بکنيد. وقتي استارتاپ شما اونقدر بزرگ بشه که مجبور بشيد براي گرفتن بازخورد به فوکس گروپ‌ها متوصل بشيد، آرزو مي‌کنيد که اي کاش مي‌تونستيد مثل اوايل کارتون که فقط چنتا کاربر داشتيد، به منزل يا دفتر کارشون بريد و از نزديک ببينيد که چطور از محصول شما استفاده مي‌کنن.


 


پايان قسمت دوم


 


اميدوارم که خوندن اين قسمت از مقاله هم براتون جذاب بوده باشه. اگه دوست‌ داريد که بخش‌هاي بعدي اين مقاله رو هم بخونيد (احتمالا دو يا سه بخش ديگه) مي‌تونيد انتشارات نگاره رو دنبال کنيد. لطفا لايک و اشتراک گذاري هم فراموش نشه :)


 


مقدمه


هر فصل کافه بازار گزارش به نسبت مفصلي در مورد کاربران و برنامه هاي روي اين فروشگاه منتشر مي کند که حاوي اطلاعات مفيد و مهمي است، که البته به دلايل متعدد کمتر مورد استفاده بازيسازان يا برنامه سازان قرار مي گيرد. ضمن تشکر از کافه بازار، خصوصا آقاي مهدي ناصري بابت به اشتراک گذاشتن اين اطلاعات، اميدواريم در آينده اطلاعات بيشتري در اين گزارش داده شود تا بتوانيم تحليل دقيق تري از آينده صنعت بازي سازي ايران داشته باشيم. اين گزارش را مي توانيد از اينجا دانلود کنيد.


بيشتر بخوانيد : پمپ وکيوم چيست؟


همانطور که اکثر خوانندگان اين متن در جريان هستند، بيشتر درآمد بازار بازي ها و برنامه ها در اختيار درصد کمي از اپليکيشن هاست، در نتيجه استفاده از ميانگين به عنوان يک داده آماري مطلوب نمي باشد، چرا که توزيع درآمدي يا نصب برنامه ها را به خوبي نشان نمي دهد، البته اين موضوع در گزارش اخير با وجود چند نمودار که Pareto نصب برنامه ها را نشان مي دهد و همچنين تمرکز نصب تا حد مناسبي حل شده است که در ادامه به تفصيل به اين موضوعات مي پردازيم.


 


نکته ديگرقابل توجه اين موضوع است که اين گزارش برنامه هاي ايراني را از ديگر برنامه هاي خارجي جدا نکرده است، هرچند اين موضوع در اصل نبايد خيلي تفاوت ايجاد کند، اما قطعا کساني که با آمار آشنايي بيشتري دارند آگاه هستند که اين دو دسته در دو کلاستر جداگانه قرار مي گيرند و حتما اکثر نمودارهاي همزمان اين دو دست Bimodal خواهد بود که در نتيجه شاخص ميانه، نه نشان دهنده دسته اول است و نه دسته دوم! اما با اين حال سعي مي کنيم تحليلي مناسب از اوضاع پيش رو ارائه کنيم.


بيشتر بخوانيد : پمپ وکيوم آبي چيست؟


در قسمت اول اين تحليل فقظ به بررسي مشخصات و رفتار کاربران مي پردازيم.


 


تحليل مشخصات و رفتار کاربران


اولين سوالي که بعد از خواندن اين گزارش بايد بتوانيم به آن جواب بدهيم اين موضوع است که آيا دستگاه هاي مورد استفاده در ايران قدرت پردازش کاربرهاي غير ايراني را دارا هستند يا خير، يا آيا مردم ايران از تلفن هاي همراه روز دنيا استفاده مي کنند يا نه. جواب دادن به اين سوال بسيار حياتي و مهم است، زيرا راه را براي کساني که براي بازار ايران مي خواهند توليدات داشته باشند به خوبي نشان خواهد داد. اگر اين دستگاه ها به روز و مدرن باشند، پس مخاطب هاي آنها هم توقع دارند تا بازي هاي با کيفيت و با گرافيک بالا را بازي کنند و طبعا خيلي نگران حجم اين نرم افزارها نيستند. اما اگر اين گزاره غلط باشد، مخاطب ايراني بيشتر توقع خواهد داشت تا بازي ها بدون لگ و با حجم کم باشند تا بتواند با دستگاه ضعيف خود آن هارا بازي کند. اگر گزاره دوم صحيح باشد، بازار ايران ايزوله تر خواهد شد، چراکه نمي توان همزمان محصول موفق براي کاربر ايراني و غير ايراني ساخت و اساسا همچين سياستي مي تواند غلط باشد.


بيشتر بخوانيد : وکيوم آبي پمپ وکيوم چيست؟


در نگاه اول به اين مسئله، به نظر مي رسد با توجه به قدرت خريد مردم ايران و مشکلات اقتصادي اخير، متوسط مردم از سطح قدرت خريد پايين تري نسبت به ديگر نقاط جهان برخوردار باشند. احتمالا گزاره دوم با توجه به دانش پيشينه ما به واقعيت نزديکتر خواهد بود اما ما در اين گزارش قصد داريم با استفاده از داده هاي کافه بازار و داده هاي جهاني اين مقايسه را انجام بدهيم.


 


براي انجام اين مقايسه ابتدا به سراغ نسخه Android API کاربران که به خوبي نشان دهنده قدرت دستگاه و به روز بودن دستگاه کاربران است مي رويم.


 


متاسفانه اخيرا گوگل گزارش مربوط به نسخه API را منتشر نکرده است و آخرين گزارش مربوط به ماه MAY 2019 است، اما با اين وجود نمودار مقايسه اي بين نسخه API گوگل و کافه بازار نشان دهنده اين موضوع است که ميانگين مردم ايران به مراتب دستگاه هاي ضعيف تري نسبت به ميانگين يک سال گذشته جهاني دارند، اين موضوع مي تواند براي کساني که در اين حوزه فعال هستند بسيار نگران کننده باشد.


 


اما نکته قابل توجه اين گزارش وجود درصد قابل توجهي از کاربران هستند که نسخه 28 را بر روي دستگاه خود دارند. و در گزارش کافه بازار بيش از 30 درصد از پرداخت کافه بازار را اين دسته انجام مي دهند.


بيشتر بخوانيد : تعمير پمپ وکيوم روغني چيست؟




گزارش ديگري که کافه بازار منتشر کرده برندهاي پر مخاطب کاربران است، که به خودي خود اطلاعات خاصي به ما نمي دهد و کمک خاصي براي سياست گذاري نمي کند. اما دو گوشي J5 و J7 همچنان در صدر جدول هستند و اين موضوع نشان دهنده اين موضوع است که درصد بالايي از کاربران از دو يا سه سال گذشته تلفن همراه خود را عوض نکرده اند و دليلي ديگراي براي اثبات گزاره ي بالاست.


 


متاسفانه ديگر نمودارها که مقايسه درصدي بازي ها و برنامه هاست خيلي اطلاعات کمک کننده اي به ما نمي دهد جز اينکه احتمالا حدود 60 درصد از درآمد کافه بازار از برنامه هاست و 40 درصد از بازي ها، که اين موضوع با توجه جدول پرفروش ها و حضور برنامه هايي مانند "ديوار" يا "فيليمو" در صدر اين جدول قابل پيش بيني است.


 


نتيجه گيري نهايي: با توجه به قديمي بودن و بي کيفيت بودن گوشي هاي مورد استفاده مخاطبان کافه بازار، حال مي توانيم به خوبي موفقيت بازي هاي شبه اپليکشين که بر روي ساده ترين دستگاه ها هم قابليت اجرا دارند را توجيه کرد. اين موضوع کار را براي کساني که مي خواهند همزمان يک بازي براي ايران و خارج از ايران بسازند دوچندان دشوار مي کند و يا دست کم زنگ خطري است تا اين بازي سازان بيشتر به مباحث بهينه سازي توجه کنند.


 


کارهايي که بايد انجام شوند بُزرگان حوزه نوآوري و کسب‌وکار سال‌هاي سال است که مُوکدانه درباره? مفهوم ارزش و اهميت عرضه ارزش به مُشتري‌جماعت صحبت مي‌کنند. اگر مُنصِف باشيم، برجسته شدن مفهوم عرضه? ارزش در کسب‌وکارها مرهون نوشته‌هاي الکساندر اُستروالدر است؛ که، هفت هشت سالي مي‌شود که بر مفهوم ارزش متمرکز است؛ و مفهوم عرضه ارزش به مُشتري‌جماعت را در قلب تمام مُدل‌ها و کتاب‌هايش قرار داده است.


 


واقعيت آن است که جنابِ اُستروالدر آغازگر مفهوم‌سازي براي ارزش نيست. هنگامي‌که اُستروالدر تازه از دبيرستان فارغ‌التحصيل شده بود و درباره مسير تحصيلي‌اش از گاج و قلم‌چي م مي‌گرفت؛ آقاي آنتوني اولويک مفهوم کارهايي که بايد انجام شوند (Jobs To Be Done) را با کليتون کريستينسن، يک از اسطوره‌هاي دنياي نوآوري، مطرح کرد؛ و مرحوم کريستينسن نيز ‌به‌طور مختصر درباره مفهوم JTBD در کتاب The Innovator"s Dilemma صحبت کرد. بعدتر، آنتوني اولويک تمام مفاهيم مرتبط با کارهايي که بايد انجام شوند را در قالب کتابي مُستقل، با مقدمه? اُستروالدر مُنتشر کرد. اُستروالدر از دوستان، و مقدمه‌نويس بيشتر کتاب‌ها و نوشته‌هاي آنتوني اولويک است.


بيشتر بخوانيد : برش ليزر چيست؟


کارهايي که بايد انجام شود (Jobs To Be Done) همان ارزش ملموس و مطلوبي است که بايد خلق، و به مُشتري بي‌نوا عرضه شود؛ که اگر خلق و عرضه نشود، قوام و دوام کسب‌وکار با کرام‌الکاتبين است!


بيشتر بخوانيد : برش ليزر استيل چيست ؟


به‌زعم ديويد تيس، يکي ديگر از اسطوره‌هاي دنياي نوآوري، مُدل کسب‌وکار مترادف با خلق ارزش، عرضه? ارزش، و کسب‌ِ منفعت از ارزش است؛ اُستروالدر و پيگنيور ساختار بوم کسب‌وکار را برمبناي همين تعريف طراحي کرده‌اند؛ و مفهوم کارهايي که بايد انجام شوند در قلب اين بوم است!


 


اين را هم بگويم که ارزش، مفهومي حداقل دوسويه است، و کسب‌وکارها هنگامي قوام مي‌گيرند و در دوام پيدا مي‌کنند که ارزشِ خلق‌شده و عرضه‌شده، هم بايد براي مُخاطب مطلوب باشد، و هم براي بُنگاه مطبوع باشد. به‌بيان غيردقيق، ارزش يا منفعت حاصل از «کارهايي که بايد انجام شوند» بايد در مرکز موازنه? منفعت ميان بُنگاه و مُشتري باشد!


 


و کلام آخر اينکه، اُستروالدر در طراحي بوم کسب‌وکار نيم‌نگاهي نيز به تعريف مارتين از نوآوري داشت که نوآوري را ماحصل همگرايي متوازن ميان سه مفهوم کسب‌وکار، مُشتري، و تکنولوژي تعريف کرده بود.


 


يکي از ساده ترين ابزار براي کمک به نظارت بر سلامتي و رفاه سيستم خلاء شما ، اندازه گيري ميزان افزايش در محفظه پس از پمپاژ است. اين تکنيک مي تواند به عنوان نيمه دوم يک برنامه نظارت / تشخيصي کلي در نظر گرفته شود که شامل اندازه گيري و مقايسه منحني هاي پمپاژ وکيوم آبي پمپ وکيوم به عنوان بخش اول است.


در نظر گرفتن منحني سرعت افزايش ، خود سادگي است. هنگامي که سيستم را تا حدي از پيش انتخاب شده پمپ مي کنيد ، فقط شير خلاء بالا را مي بنديد و فشار را به عنوان تابعي از زمان کنترل مي کنيد. اين منحني ها معمولاً به اشتباه منحني نشت ناميده مي شوند ، اما افزايش فشار که هنگام خاموش شدن پمپ رخ مي دهد ، نيازي به نتيجه نشتي ندارد. هر نوع بار و بنزين مي تواند باعث افزايش فشار شود. منحني هاي نرخ افزايش به اندازه گيري آن دسته از گازها کمک مي کند که مي توان به راحتي با "منحني" استاندارد که قبلاً براي يک سيستم معين بدست آمده بود مقايسه کرد.


نشت يا خارج از منزل؟

اگر قبلاً منحني پمپاژ را انجام داده ايد ، فقط نيمي از تصوير عملکرد را داريد. بياييد بگوييم که شما اتاق خود را به پايين پمپ کرده ايد و فشار براي زمان پمپاژ معين کمي بيشتر از حد معمول است. سوء ظن اول معمولاً نشتي است. اگر کاهش سرعت آهسته تر از حد معمول ناشي از نشت نيست ، مي توانيد زمان و انرژي زيادي را صرف شکار غيرقابل استفاده کنيد. با اين حال ، يک منحني سرعت در حال افزايش مي تواند نشانه اي سريع و آسان را براي حضور نشتي به شما نشان دهد. اگر فشار با گذشت زمان با سرعت ثابت افزايش يابد ، شما يک نشت داريد و زمان آن است که براي پيدا کردن و رفع نشت ، وارد حالت تشخيص نشت شويد.


اگر سرعت افزايش فشار به آهستگي خاموش شود ، علت انحراف از حالت طبيعي در منحني پمپ ، يک فشار گاز داخلي است که تحت عنوان گسترده "outgassing" قرار مي گيرد. outgassing اصطلاحي است که اغلب به اشتباه در مورد همه و همه بارهاي گاز بدون نشت اعمال مي شود. با استفاده از اين روش ، اين اصطلاح شامل دفع سطح ، دفع واقعي از بخش عمده اي از مصالح ساختماني ، نفوذپذيري و نشت هاي مجازي به همراه منابع گازي مختلف و متنوع مرتبط با آلودگي است.


بزرگنمايي تصوير

شکل نشان مي دهد تفاوت منحني سرعت افزايش معمولي با هر دو نوع بار گاز. از آنجا که منحني برچسب خورده شروع به صاف شدن مي کند ، منابع بخار در داخل سيستم به شرايط تعادلي نزديک مي شوند که در آن فشارهاي کمي يا بدون افزايش بيشتر مشاهده مي شود. اين مي تواند يک تعادل فشار بخار يا صرفاً مقدار کل گاز موجود در جيب هاي گاز مجازي باشد که کاملاً داخل محفظه فرار کرده است. با اين وجود ، نشتي همچنان اجازه مي دهد گاز از داخل جو به داخل محفظه وارد شود.


به طور کلي ، بارهاي نفوذ گاز ، از طريق حلقه O الاستومر ، به اندازه کافي کوچک خواهند بود تا به راحتي از يک نشت واقعي متمايز شوند. تعداد زيادي حلقه O بر روي يک محفظه با حجم کم مي تواند گاهي اوقات اين تکنيک را به دليل ميزان زيادي از نفوذ گاز در جو از اين هوا مخدوش کند. مبناي زماني براي تمايز بين نشت و outgassing بسيار متغير است از يک سيستم به سيستم ديگر براي تعيين هر گونه مشخصات زماني به عنوان يک پارامتر تست قابل قبول جهاني ، اما گرفتن چند منحني با يک سيستم خاص به سرعت باعث مي شود مشخصات براي يک سيستم و فرآيند خاص مشخص شود. برقرار شود هيچ جايگزيني واقعي براي تجربه صريح با يک سيستم و روند آن وجود ندارد.

هنگام کنترل سرعت يک موتور DC ، مانند آنهايي که در محرک هاي خطي الکتريکي ما وجود دارد ، مي توان از هر دو مدولاسيون عرض پالس (PWM) و آنالوگ ولتاژ کنترل استفاده کرد ، اما مزاياي زيادي براي يک (PWM) نسبت به ديگري وجود دارد (آنالوگ ولتاژ). هنگام تغيير ولتاژ موتور DC ، منجر به اتلاف انرژي زيادي مي شود. بعضي اوقات حتي به دليل از دست دادن گشتاور ممکن است باعث ايستادن موتور شود. پمپ وکيوم آبي به همين دليل است که يک مدار بسيار ناکارآمد در نظر گرفته مي شود و دليل اصلي کنترل PWM استاندارد صنعت است.


PWM قادر است ولتاژ كامل ولتاژ را در هر زمان و بدون نياز به نگراني در مورد مسائل متوقف يا افت گشتاور ، تأمين كند. با تغيير چرخه وظيفه PWM ، جنبه کنترل سرعت به مرحله اجرا مي رسد. نمودار زير نحوه عملکرد اين کار را نشان مي دهد.


القايي موتور باعث مي شود جريان به طور متوسط ??باشد که برخلاف کنترل ولتاژ متغير ، گشتاور را متناسب با جريان نگه مي دارد. با تغيير چرخه وظيفه مي توانيد ضمن حفظ گشتاور و کارآيي در روند ، به کنترل سرعت بالاترين کيفيت دست پيدا کنيد. 


PWM بدون عيب و نقص آن نيست ، به ويژه در رابطه با فرکانس سيگنال. اگر فرکانس پالس ها خيلي زياد و يا خيلي کند باشد ، متوسط ??اندازه گيري مناسب در داخل سيم پيچ هاي موتور اتفاق نمي افتد. شکل زير نشان مي دهد که زمان افزايش ولتاژ چقدر مهم است.


 


شکل


براي اطمينان از اينکه ولتاژ زمان کافي براي دستيابي به محاسبات حالت پايدار خود دارد ، مي توان در رابطه با مقادير سيستم استفاده کرد. اين ممکن است براي اکثر برنامه ها کمي زياد باشد ، زيرا اکثر فرکانس ها در محدوده چند کيلوهرتز بسيار خوب کار خواهند کرد ، اما براي برنامه هايي که دقت آنها مهم است ، اين محاسبه بسيار مهم خواهد بود.


اگر اين مقاله را مفيد ديديد ، حتماً در بخش وبلاگ ما به جستجوي ساير مطالب آموزنده مانند اين بپردازيد. اگر در مورد اين مقاله يا محصولات ما سؤالي داريد لطفا با ما تماس بگيريد و ما اطمينان حاصل خواهيم کرد که در مورد هر آنچه شما نياز داريد کمک خواهيم کرد.


دو مورد از محبوب ترين کنترل کننده هاي موتور ما LC-80 MegaMoto Plus H و LC-81 MegaMoto GT هستند که به عنوان سپر براي آردوينوس ما عمل مي کنند و مي توانند محرک هاي خطي ما را کنترل کنند. آنها را مي توان به عنوان يک مدار واحد H-Bridge يا به عنوان دو مدار جداگانه نيم پل پيکربندي کرد. آنها تا زماني که در محدوده جريان و ولتاژ برنامه شما باقي بمانند قابل استفاده براي طيف گسترده اي از بارهاي DC هستند. وکيوم آبي آنها همچنين داراي قابليت تشخيص داخلي داخلي هستند ، بنابراين مي توانيد حداکثر محدوديت ها را در کد خود تنظيم کنيد تا برنامه شما ايمن باشد.


 


MegaMotos از مجموعه اي از پين هاي بلوز استفاده مي کند تا با کدام پين ها بتواند با Arduino ارتباط برقرار کند. اين امکان انعطاف پذيري زيادي را براي کنترل چندين MegaMotos به طور همزمان فراهم مي کند. پين هاي بلوز را مي توان اينگونه توضيح داد:


اين پين تخته را روشن مي کند و باعث مي شود يک موتور کنترل شود. به عنوان مثال موتور يکي از محرک هاي خطي ما. اگر اين پين غير فعال باشد موتور متوقف مي شود و شما توانايي کنترل را از دست خواهيد داد.


اين پين ها هستند که حرکت موتور را کنترل مي کنند ، مانند پسوند و جمع شدن يک محرک خطي. محدوديت هاي افزودني و جمع آوري به نحوه اتصال محرک به پايانه هاي A / B بستگي دارد.


پين هاي سنسور داراي 2 پرش روي آنها است. اولين جامپر عمودي که A2 و A3 را به هم متصل مي کند ، براي اتصال سنسورهاي فعلي H-Bridge به يکديگر استفاده مي شود. براي برنامه هاي جريان بالا (بيش از 10A) توصيه مي شود اين جهنده را به هم متصل کنيد تا از عبور جريان زياد در حسگرها جلوگيري کنيد. جهنده افقي دوم تصميم مي گيرد از کدام پين آنالوگ آردوينو بازخورد را کنترل کند.


 


اکنون که به طور خلاصه به سراغ پين ها و عملکرد آنها رفته ايم ، مي توانيم نمونه اي از نحوه برنامه ريزي اين کنترلرهاي حرکتي MegaMoto را نشان دهيم. کد زير يک روال حرکت مثال است که با داشتن سه صفحه انباشته نوشته شده است ، با اين حال خطوط کاملاً تفسير مي شوند تا فقط يک صفحه فعال شود. اين کد مثال پين هاي حسگر را مي خواند.


/ * کد نمونه براي Robot Power MegaMoto. اين تخته مي تواند تا سه حالت جمع شود


  زمان براي کنترل سه موتور. کد براي هر موتور در روال تنظيمات گنجانده شده است ،


  خطوط کد را فعال کنيد تا بتوانيد موتورهاي مورد نياز خود را فعال کنيد.


  حلقه اصلي اين برنامه سرعت برد اول را از صفر تا حداکثر (0-255) رمپ مي کند


  بيش از 1 ثانيه ، آن را با حداکثر سرعت به مدت 2 ثانيه نگه مي دارد ، سپس به مدت 1 ثانيه به عقب (255-0) پايين مي رود.


  پين ها تعويض مي شوند ، بنابراين جهت تغيير مي کند ، و حلقه تکرار مي شود.


  اصلاح شده توسط اتوماسيون پيشرفته ، با استفاده از کد مثال اصلي از


ما به تازگي مدل محرک جديد ديگري را به انتخاب متنوع خود از محرک هاي خطي برقي اضافه کرده ايم و مي خواستيم مقدمه اي براي اين واحد جديد داشته باشيم. اين محرک جديد بازيگر خطي است. اين مدل محرک کوچک آهنگ ترکيبي پمپ وکيوم آبي از طرح هاي دو مدل ديگر محرک ما است تا يک گزينه جديد همه کاره را براي مشتريان خود تشکيل دهد.


 


ميني آهنگ شامل طراحي آهنگ Actoator Track-PA-18 ما با اندازه و شکل جمع و جور از Actoator Mini-Linear PA-14 ما است. پيش از اين فقط مي توانستيد طراحي مسير را در PA-18 ما بيابيد اما اکنون با PA-08 ما آن را در يک بسته کوچکتر براي برنامه هاي نيروي کمتري ارائه مي دهيم. طراحي مسير متفاوت از طراحي محرک / کشش است که محرک معمولي است زيرا در هنگام فعال سازي سکته مغزي از واحد خارج نمي شود. در عوض ، سکته مغزي به طول و محرک حرکت مي کند و به جلو و عقب مي رود.


اين بدان معناست که هنگام محاسبه مقدار فضاي مورد نياز در پروژه / برنامه شما فقط بايد به جاي در نظر گرفتن طول کاملاً طولاني ، طول کل واحد را اندازه گيري کنيد. طراحي مسير را با اندازه کوچک ميني محرک ما ترکيب کنيد و از يک محرک خطي الکتريکي ايده آل براي پروژه ها و برنامه هاي کاربردي استفاده کنيد که در آن صرفه جويي در فضا ضروري است.


ما همچنين يک براکت جديد نصب کرده ايم تا با محرک هاي خطي 12V mini track همراه شويد. اين براکت جديد، به بخش سکته مغزي PA-08 متصل مي شود تا گزينه نصب پايدار و مطمئن را ارائه دهد. براي نصب روي انتهاي محرک فقط کافي است از براکت هاي نصب استفاده کنيد زيرا همان شکلي است که محرک هاي برقي PA-14 ما دارند.


مشخصات مربوط به فعال کننده ميني آهنگ ما به اين شرح است:


ولتاژ: 12 VDC


نيرو: 50 پوند


سرعت: 1.18 "/ ثانيه


جريان: 5A


براي ليست کامل مشخصات و همچنين نقشه هاي بعدي و ليست قطعات حتماً ما را در مورد PA-08 PDF براي کليه اطلاعات مورد نياز در مورد محرک برق خطي ميني پيست الکتريکي بررسي کنيد. اگر مي خواهيد امروز سفارش دهيد ، مي توانيد اين کار را بصورت آنلاين يا با تماس با ما از طريق ايميل يا تلفن انجام دهيد. ما همچنين يک پرسنل از مهندسين مجرب داريم که به شما کمک مي کنند محرک عالي براي هر کاري که در آن کار مي شود و همچنين به هر سؤال ديگري که ممکن است داشته باشيد پيدا کنيد.


در اينجا در Automation Progressive ما مي خواهيم اطمينان حاصل کنيم که مشتريان ما از تمام منابع لازم براي انتخاب يک محرک خطي متناسب با نيازهاي پروژه يا برنامه خود استفاده مي کنند. يكي از مهمترين مراحل در يافتن اين محرک مناسب ، انتخاب طول مناسب سکته مغزي است. ما موارد بسياري داشته ايم که مشتريان مي دانند چه واحدي را مي خواهند و چه مقدار نيرو لازم دارند اما وقتي اندازه سکته مغزي مي آيد 100? درمورد آنچه در مشخصات آنها مطابقت دارد نيست. به همين دليل تصميم گرفتيم که يک ويدئو تهيه کنيم و اين راهنماي آموزشي مختصر را در مورد نحوه انتخاب اندازه پمپ وکيوم و نحوه تأثير آن بر ابعاد يک محرک بنويسيم.


هنگام انتخاب سکته مغزي محرک خود ، بايد ابعاد محرک ها ، به طور خاص سوراخ نصب به طول سوراخ نصب و طول انتهاي تا انتها را در نظر بگيريد. اين ابعاد را مي توان در PDF اطلاعات فني محرک ما که در صفحات محصول محرک و در بخش داده هاي فني موجود است ، مشاهده کرد. پس از بدست آوردن اين ابعاد ، انتخاب سکته مغزي و تعيين طول کلي واحد بسيار ساده تر است. براي اين مثال از يک محرک خطي PA-14 استفاده خواهيم کرد. PA-14 داراي سوراخ جمع شده به طول سوراخ 4.13 "+ سکته مغزي و سوراخ طولاني به سوراخ طول 4.13" + سکته مغزي + سکته مغزي است. توجه به اين نکته مهم است که اندازه سکته مغزي تأثير مستقيمي بر طول کل واحد دارد.


بنابراين اگر واحد داراي طول سکته مغزي 2 "باشد ، مي توانيد آن را به طول سوراخ سوراخ اضافه کنيد. بنابراين اگر طول سوراخ تا سوراخ 4.13" باشد و طول سکته مغزي 2 "باشد ، کل طول جمع شده واحد است. 6.13 ". براي مدت زمان طولاني شما فقط سکته مغزي را اضافه مي کنيد ، و آن را 8.13 "مي کنيد. ابعاد پايان تا پايان به همان روش پيدا مي شوند ، کافي است به PDF ما-PA Mini 14 Linear Actuator PDF نگاه کنيد تا شماره هاي دقيق را ببينيد. با اين اطلاعات اکنون مي توانيد با اطمينان خريد يک محرک بدون نگراني در مورد اينکه آيا اين پروژه / برنامه شما متناسب خواهد بود براي اطلاعات بيشتر لطفاً به ويديوي زير نگاهي بيندازيد.


ماهيت تعاملات را در محدوده کم يا غيروابسته تا زياد يا وابسته نشان مي دهد. همچنين محور عمودي ماهيت وظايف را نشـــان مي دهد که در محدوده برنامه هاي روزمره و قابل تشخيص تا کار غيرروزمره و غيرقابل تشخيص است. اين دو مفهوم چهار طبقه بندي از دانش را به صورت زير فراهم مي کند:


سلول 1 – در اين سلول، سطح تعامل بين کارکنان وکيوم آبي پمپ وکيوم کم است و وظايف سازماني نيز روزمره است. تحت چنين ملاحظاتي، اين اقدام سازمان براي توانمندسازي کارکنان درجهت استفاده از صلاح ديد و نظر آنان محتمل است. اين مورد به طور خاصي در محيط پرتلاطم و پوياي امروزي مهم است، چرا که سرعتي که با آن مسائل سازماني حل مي شود، مزاياي رقابتي را براي تجارت ايجاد مي کند (استاک 1988). در چنين محيطهايي اين احتمال وجود دارد که سازمـــان کارکنانش را درجهت حل فوري و بي درنگ مسائل روزمره توانمندسازد. و از ارجاع مسائل به سطوح بالاي سلسله مراتب به منظور بررسي و ارائه راه حلهايي براي آنها پرهيز کند. براي مثال، اخيراً برخي از شرکتهاي مربوط به تلفن نظير AT&T شروع به اختياردهي به اپراتورهايشـــــان درجهت ارائه فوري و بي درنگ اطلاعات اعتباري به مشتريان به دليل اختلافات ارتباطي و قطعي خطوط کرده اند.


سلول 2 – در اين سلول، درجه تعاملات کم است و ماهيت وظايف نيز غيرروزمره و شخصي است. بنابراين، هرکسي درسازمان شايسته حل مسائل غيرمشخص و غير روزمره نيست، از آنجايي که انجام اين وظايف به سطوح بالايي از تخصص نياز دارد. بنابراين، به کارکنان خط اول گفته مي شود تا اين مسائل و وظايف غيرمشخص را به سمت افرادي در سازمان سوق دهند که در حوزه خاصي متخصص هستند. براي مثال (BP) وقتي با نواقصـــي در تجهيزات حفاري خود مواجه مي شد، به صورت الکترونيکي با متخصصان حفاري و سخت افزار ارتباط برقرار مي کرد. دوربينهاي ويدئويي با بزرگ نمايي بالا تصويري از قسمتهاي ناقص تجهيزات را براي متخصصان فراهم مي کند که مي توانند به طور سريع راه حلهايي براي مسائل بيابند. دريافت و کسب آگاهي از متخصصان درخصوص وظايف و مشکلات خاص با گزارش وظايف غير روزمره و غيرمشخص به سطوح بالاي سلسله مراتب متفاوت است. به طور سنتي، هر سازمـــاني مجموعه اي از سيستمها را ايجاد مي کند که مديريت خود را براي اتخاذ و انجام اعمالـــــي درخصوص موارد استثنايي قادر مي سازد. امروزه، اکثر فعاليتها به متخصصان خاصي نياز دارند. بنابراين، اين مورد يعني هدايت و سوق وظايف غيرمشخص به سمت بالاي سلسله مراتب غيرموجه است، چرا که اين کار فقط تاخير در حـــل مسئله را سبب مي شود. به همراه اين انفجار اخير، شبکه جهاني وب، شماري از شرکتها، اطلاعاتي را درخصوص متخصصان خود در اينترنت قرار داده اند که نامها، تخصصها و شماره تلفن آنها را نشان مي دهد.


سلول 3 – در اين سلول، درجه تعاملات زياد است و ماهيت وظايف نيز پيچيده است. براي برخورد با اين نوع وضعيتها، کارکنان به طور مستمر نياز به مشارکت تخصص و مهارت خود با ديگران دارند، چرا که از اين طريق مي توانند به صورت متفق القول وظايفشان را هماهنگ کنند. با همه اين حرفها موجوديت بيشتر سازمان به هماهنگ کردن وظايف آن وابسته است. اما، سازمان نمي تواند قوانين هماهنگي و مشارکت دانش را تحميل کند. از آنجايي که صرفاً قسمتي از دانش صريح به وسيله سازمان و بقيه قسمتها توسط کارکنان دروني مي شود، بنابراين، اين موضوع براي سازمان مهم خواهدبود که برخي از تشابهات و هماننديهاي بين اين دو نوع دانش را بيابد و محرکهاي لازم را براي کارکنان درجهت مشارکت دانش خود و تقويت و افزايش محتوا و مضامين دانش پايه سازماني را فراهم کند و در محيطهاي بسيار رقابتي و پويا، اين نوع دانش که به وظيفه خاصي مربوط است را نمي توان به آساني مشخص ساخت. برهمين اساس، اغلب کارکنان، جامعه متخصصان غيررسمي خود را درجهت تهيــــه دانش موردنياز خود تشکيل مي دهند. به عنوان مثال، گروههايي حرفه اي در سازمانهاي زيادي از گردهمايي مباحثه اي «آن لاين» درجهت کسب دانش از منابع بيروني استفاده مي کنند. مشارکت دانشي براي سازمانهاي بزرگ وآنهايي که از لحاظ جغرافيايي در مکانهاي مختلف پخش شده اند ضروري است. با مشارکت دانش در موقعيتهاي جغرافيايي مختلف، افزايش دانش و همچنين به پيش بردن مفهوم جمعي واقعيتها که از خلق دانش ناشي مي شود براي کارکنان سازمان محتمل است. «ارنست و يانگ» يکي از بزرگترين شرکتهاي مشاوره اي، معمولاً اين نوع شبکه ها را بين کارکنان خود درجهت مشارکت دانش آنها و آزمايش مفروضات آنها درخصوص مسائل تازه که براي مراجعان شرکت اتفاق مي افتد به کار مي برند


تعاريف ارائه شده ما را به اين حقيقت رهنمون مي‌سازد که اگر مفهوم تواناسازي بدرستي درک گردد و با ايده بهبود مستمر در عملکرد کلي سازمان مرتبط شود بيشترين بهره برداري از منابع فکري عرضه شده را ايجاد خواهد نمود.


ابعاد توانمندسازي


اسپريتزر (1995) متخصص علم مديريت در يک تحقيق جامع ابعاد روانشناختي توانمندسازي را در چهار بعد بررسي کرده است که مبناي اين تحقيق را در بحث توانمندسازي تشکيل مي دهد.


- احساس شايستگي (خوداثربخشي)


وقتي افراد توانمند مي شوند، احساس خوداثربخشي مي کنند، يا اينکه احساس مي کنند قابليت و تبحر لازم را براي انجام موفقيت آميز کار دارند. افراد توانمند شده نه تنها احساس شايستگي مي کنند بلکه احساس اطمينان مي کنندمي توانند کار را با کفايت و شايستگي انجام دهند. آنان احساس برتري شخصي مي کنند و معتقدند که مي توانند براي رويارويي با چالش هاي تازه بياموزند و رشد کنند.  (Bennis & Nanus; 1995- Conger & Kanungo; 1988- Bandura; 2005)


افراد وقتي خود را داراي قابليت سامان دادن به موقعيتها مي دانند، درگير فعاليت مي شوند و با اطمينان رفتار مي کنند. ( Shiper & Charls; 1992).


بيشتر بخوانيد : سيستم پمپ وکيوم آبي چگونه کار ميکند؟


- احساس داشتن حق انتخاب (خودسازماني)


اين بعد اشاره به اين دارد که افراد توانمند احساس مي کنند که در انجام دادن وظايف استقلال دارند، مي توانند در مورد فعاليتهاي شغلي خود تصميم بگيرند و اختيارات لازم را براي تعين چگونگي زمان و سرعت انجام دادن وظايف را دارند. خودسازمان بودن به معناي تجربه احساس انتخاب در اجرا و نظام بخشيدن شخصي به فعاليتهاي مربوط به خود است. افراد توانمند در مورد کارهايشان احساس مالکيت مي کنند، زيرا خودشان مي توانند تعيين کنند که کارها را چگونه انجام دهند. احساس دارا بودن حق انتخاب يا از خود بيگانگي کمتر در محيط کار، رضايت کاري بالاتر، سطح بالاتر عملکرد، کارآفريني و خلاقيت بيشتر، سطوح بالاتر مشارکت شغلي و کاهش فشار کاري همراه است.( Hancer & George; 2003)


- احساس موثر بودن (پذيرفتن شخصي نتيجه)


افراد  توانمند احساس مي کنند نقش مهمي در تحقق اهداف و ماموريتهاي سازمان دارند، بر نتايج و پيامدهاي شغلي کنترل دارند، بر آنچه اتفاق مي افتد تاثير مي گذارند و موانع و محدوديتها را تحت کنترل خود درمي آورند. احساس اينکه فرد مي تواند در استراتژي ها و راهبردهاي مديريتي، پيامدها و نتايج شغلي نفوذ کند (Green Berger et al; 1989: 165). افراد توانمند اعتقاد ندارند که موانع محيط بيرون فعاليتهاي آنان را کنترل مي کنند، بلکه بر اين باورند که موانع را مي توان کنترل کرد. در واقع احساس کنترل فعال دارند(Abtahi; 2007).


- احساس معناداري (ارزشمند بودن)


اشاره به ارزش يک هدف کاري بر مبناي ايده آل ها و استانداردهاي فرد دارد. اگر فرد وظيفه اي را که انجام مي دهد با ارزش تلقي کند، آن داراي ويژگي معناداري است. افراد توانمند احساس معنادار بودن مي کنند. آنان براي مقاصد، اهداف يا فعاليتي که به آن اشتغال دارند، ارزش قائل اند، آرمانها و استانداردهايشان با آنچه در حال انجام شدن هستند، يکسان ديده مي شوند. فعاليت در نظام ارزشي شان مهم تلقي مي شود و درباره آنچه توليد مي کنند، دقت مي کنند و به آن اعتقاد دارند.فعاليتهايي که معني داري را القا مي کنند، نوعي احساس هدفمندي و هيجان براي افراد ايجاد مي کند(Thomas & Velthouse; 1990).


- مسئوليت پذيري 


به معناي پاسخ گو بودن در برابر نتايج کارهاي خود مي باشد و اعضا قادرند که عملکرد خود را در سازمان دنبال کنند. توانمندسازي اعضاي يک گروه مي تواند از طريق مسئوليت در برابر نتايج کارها تحت تاثير قرار گيرد و مسئوليت برابري در نتايج و موفقيتهاي سازماني داشته باشند.  فرد مسئوليت پذير خود را در مقابل کنترل و نظارت مديريت سازمان يا تقاضاهاي خارجي مشتريان نسبت به فرآيند کار پاسخگو مي داند. افراد براي مسئوليت پذيري تنها با توجه به اختيار واگذار شده در شرايط کاريشان مي توانند بطور قانوني پاسخگو باشند. در محيط کاري که اختيار و قدرت تصميم گيري به فرد داده مي شود و به دست آوردن نتايج کار به وي محول مي شود، وي مي تواند فردي مسئوليت پذير گردد و در مقابل تبعات و نتايج انجام کار پاسخگو باشد(Konczak et al; 2001).


- تسهيم اطلاعات


به معناي داشتن دانش و تجربه مربوط به حوزه فعاليت کاري در کارکنان مي باشد. اطلاعات لازم مي بايد به آساني در اختيار کارکنان قرار گيرد؛ زيرا انسان ها بدون اطلاعات نمي توانند مسئولانه عمل کنند.


اطلاعات ممکن است شامل دانش و مهارتهاي مناسب شغلي باشد که براي عملکرد کارکنان در سازمان ضروري و ارزشمند مي باشد. کارکنان سازمان علاقه دارند که هر دو مورد مهارتها و ابزارهاي لازم را در اختيار داشته باشند و اگر آنها را نداشته باشند احتمالا در رسدن به اهداف خود ناکام خواهند ماند(Konczak et al; 2001).


- مهارت


به معناي داشتن دانش شغلي براي انجام کار که در محيط هاي مناسب آموزش داده مي شود و يکي از عوامل کليدي توانمندسازي کارکنان محسوب مي شود.


مهارت ها شکل ساختار يافته دانش هاي تجربي هستند که اکتسابي و قابل يادگيري مي باشند. مهارتها بر اساس تکرار، تجربه و تمرين و به عبارتي به کاربستن دانسته ها به دست آمده و از درون مي جوشند.


آمابيل معتقد است داشتن مهارت فني (به عنوان بعدي ازتوانمندي کارکنان) براي خلاقيت لازم و مهم مي باشد. به اين معني که فرد توانايي به کارگيري دانش حاصل از آموزش و تجربه را در انجام وظايف مربوطه داشته باشد؛ اين مهارتها از طريق کاربرد دانش، به توليد ايده ها و محصولات خلاق کمک مي کنند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

کنکوری سلام BTS MY LOVE باحاله...افتاد... بیا تو اوین رپ تنهايي در اوج اسمان هيتما عاشــقان رمـــان پـــروگـــرامــــرهــــا خانه قرآن جواد الائمه روستای کاسگر محله