کارهايي که بايد انجام شوند بُزرگان حوزه نوآوري و کسبوکار سالهاي سال است که مُوکدانه درباره? مفهوم ارزش و اهميت عرضه ارزش به مُشتريجماعت صحبت ميکنند. اگر مُنصِف باشيم، برجسته شدن مفهوم عرضه? ارزش در کسبوکارها مرهون نوشتههاي الکساندر اُستروالدر است؛ که، هفت هشت سالي ميشود که بر مفهوم ارزش متمرکز است؛ و مفهوم عرضه ارزش به مُشتريجماعت را در قلب تمام مُدلها و کتابهايش قرار داده است.
واقعيت آن است که جنابِ اُستروالدر آغازگر مفهومسازي براي ارزش نيست. هنگاميکه اُستروالدر تازه از دبيرستان فارغالتحصيل شده بود و درباره مسير تحصيلياش از گاج و قلمچي م ميگرفت؛ آقاي آنتوني اولويک مفهوم کارهايي که بايد انجام شوند (Jobs To Be Done) را با کليتون کريستينسن، يک از اسطورههاي دنياي نوآوري، مطرح کرد؛ و مرحوم کريستينسن نيز بهطور مختصر درباره مفهوم JTBD در کتاب The Innovator"s Dilemma صحبت کرد. بعدتر، آنتوني اولويک تمام مفاهيم مرتبط با کارهايي که بايد انجام شوند را در قالب کتابي مُستقل، با مقدمه? اُستروالدر مُنتشر کرد. اُستروالدر از دوستان، و مقدمهنويس بيشتر کتابها و نوشتههاي آنتوني اولويک است.
بيشتر بخوانيد : برش ليزر چيست؟
کارهايي که بايد انجام شود (Jobs To Be Done) همان ارزش ملموس و مطلوبي است که بايد خلق، و به مُشتري بينوا عرضه شود؛ که اگر خلق و عرضه نشود، قوام و دوام کسبوکار با کرامالکاتبين است!
بيشتر بخوانيد : برش ليزر استيل چيست ؟
بهزعم ديويد تيس، يکي ديگر از اسطورههاي دنياي نوآوري، مُدل کسبوکار مترادف با خلق ارزش، عرضه? ارزش، و کسبِ منفعت از ارزش است؛ اُستروالدر و پيگنيور ساختار بوم کسبوکار را برمبناي همين تعريف طراحي کردهاند؛ و مفهوم کارهايي که بايد انجام شوند در قلب اين بوم است!
اين را هم بگويم که ارزش، مفهومي حداقل دوسويه است، و کسبوکارها هنگامي قوام ميگيرند و در دوام پيدا ميکنند که ارزشِ خلقشده و عرضهشده، هم بايد براي مُخاطب مطلوب باشد، و هم براي بُنگاه مطبوع باشد. بهبيان غيردقيق، ارزش يا منفعت حاصل از «کارهايي که بايد انجام شوند» بايد در مرکز موازنه? منفعت ميان بُنگاه و مُشتري باشد!
و کلام آخر اينکه، اُستروالدر در طراحي بوم کسبوکار نيمنگاهي نيز به تعريف مارتين از نوآوري داشت که نوآوري را ماحصل همگرايي متوازن ميان سه مفهوم کسبوکار، مُشتري، و تکنولوژي تعريف کرده بود.
درباره این سایت